نوافلاطونیفرهنگ فارسی عمیدمکتب فلسفی یونانی که جنبۀ عرفانی داشته و جهان را پرتوی از ذات خدایی میداند و چون مؤسس آن فلوطین (پلوتن) به فلسفۀ افلاطون توجه نموده به فلسفۀ نوافلاطونی شهرت یافته.
فلوطینسلغتنامه دهخدافلوطینس . [ ف ِ ن ُ ] (اِخ ) نام حکیمی از مفسرین کتب حکمای قدیم . (ابن الندیم ). (205 - 270 ق . م .) فیلسوف نوافلاطونی رم . در مصر تولد یافت و در اسکندریه تحصیل علوم کرد و از سال 24
خالکیدیوسلغتنامه دهخداخالکیدیوس . (اِخ ) تلفظ ترکی کالسیدیوس فیلسوف نوافلاطونی و صرف و نحوی دان معروف قرن سوم و چهارم میلادی است . تفسیر او بر طیماوس افلاطون مشهور است .
ایامبلیخسلغتنامه دهخداایامبلیخس . [ اَ خ ُ ] (اِخ ) معرب جامبلیخس فیلسوف نوافلاطونی قرن چهارم (وفات 330 یا 333 م .). وی معتقد بحصول علم از طریق کشف و شهود بوده است . (فرهنگ فارسی معین ).
اشراقفرهنگ فارسی عمید۱. روشن شدن.۲. درخشیدن؛ تابان گشتن.۳. برآمدن آفتاب؛ روشن و تابان شدن آفتاب.۴. [مجاز] الهام گرفتن.۵. (فلسفه) وصول به حقایق از طریق کشف و شهود. Δ بانی و مروج آن در ایران و اسلام شیخ شهابالدین سهروردی است که از فلسفۀ افلاطون، حکمت نوافلاطونی، و حکمت رایج در ایران استفاده
اشراقفرهنگ فارسی معین( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) تابان گشتن ، روشن شدن . 2 - (مص م .) روشن کردن . 3 - (اِمص .) تابش . 4 - نام فلسفه ای که براساس حکمت افلاطونی و نوافلاطونی و حکمت رایج در ایران بنا شده و راه رسیدن به حقایق را کشف و شهود می داند که مروج آن شیخ شهاب الدین سهروردی بود (قرن 6). 5 - مجازاًبه معنی الهام گر