نوترکیلغتنامه دهخدانوترکی . [ ن َ ت ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هندیجان بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز، در 18 هزارگزی جنوب غربی ایذه در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 119 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات ، شغل مردمش
نوتریکاواژهنامه آزادنام برادر سوم زرتشت بزرگ غذا دهنده ، از نامهای اصیل ایرانی نام برادر کوچک تر اشو زرتشت. این نام در اوستا نیز آمده است.
ناترکلغتنامه دهخداناترک . [ ] (اِ) از درختهای جنگلی . در جنگلهای گرمسیری مجاور خلیج فارس و دردریای عمان وجود دارد. (جنگل شناسی ج 2 ص 133 و134).
ناتَرَکDodonaeaواژههای مصوب فرهنگستانسردهای درختچهای یا درختی با برگهای متناوب و چسبناک و میوۀ پوشینۀ مشبک که در نواحی گرمسیری میرویند
نوترکیبrecombinantواژههای مصوب فرهنگستانیاخته یا فردی با ترکیبات ژنی جدیدی که با هم در هیچیک از والدین دیده نمیشود
نوترکیبیrecombinationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند طبیعی یا مصنوعی تشکیل گروههای جدید ژنی در فامتنها
دِنای نوترکیبrecombinant DNAواژههای مصوب فرهنگستاندِنای حاصل از الحاق آزمایشگاهی دو یا چند مولکول دِنا اختـ . دِنان recDNA
ترمیم نوترکیبیrecombination repair/ recombinational repairواژههای مصوب فرهنگستانترمیمی که در آن آسیبهای دنا در نتیجة مبادله با توالی درست از راه نوترکیبی تصحیح میشود
نوترکیبی همساختhomologous recombination, HR 2, legitimate recombinationواژههای مصوب فرهنگستانمبادله یا جانشینی ژن در نتیجۀ چلیپایی شدن یا تبدیل ژن
نوترکیبrecombinantواژههای مصوب فرهنگستانیاخته یا فردی با ترکیبات ژنی جدیدی که با هم در هیچیک از والدین دیده نمیشود
نوترکیبیrecombinationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند طبیعی یا مصنوعی تشکیل گروههای جدید ژنی در فامتنها