لغتنامه دهخدا
کون . [ ک َ ] (ع مص )بودن . (ترجمان القرآن ) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). بودن و هست شدن ، و کِیان و کینونة مثل آن است . (منتهی الارب ). کان الشی ٔ کوناً و کیاناً و کینونة؛ حادث شد آن شی ٔ و پدید آمد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بودن و هست شدن ... و در شرح نصاب نوشته