نگهدارندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی هدارنده، حفظکننده، محافظ، مراقب، نگهبان، مالپرست، مُصِر چسبنده، چسبناک، سفت
شیر نگهدارندهretainer, retaining valveواژههای مصوب فرهنگستانشیر حفظ فشار ترمز در واگنهای باری که بهصورت دستی عمل میکند
مادۀ نگهدارندهpreservativeواژههای مصوب فرهنگستانمادهای که فساد مواد خوراکی را به تأخیر اندازد متـ . نگهدارنده 2
نگهدارندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی هدارنده، حفظکننده، محافظ، مراقب، نگهبان، مالپرست، مُصِر چسبنده، چسبناک، سفت
نگهدارندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی هدارنده، حفظکننده، محافظ، مراقب، نگهبان، مالپرست، مُصِر چسبنده، چسبناک، سفت
شیر نگهدارندهretainer, retaining valveواژههای مصوب فرهنگستانشیر حفظ فشار ترمز در واگنهای باری که بهصورت دستی عمل میکند
مادۀ نگهدارندهpreservativeواژههای مصوب فرهنگستانمادهای که فساد مواد خوراکی را به تأخیر اندازد متـ . نگهدارنده 2