نیشدارلغتنامه دهخدانیشدار. (نف مرکب ) صاحب نیش . دارنده ٔ نیش . آنکه نیش دارد چون عقرب و مانند آن . (یادداشت مؤلف ). گزنده . نیش زن : بیندیش از آن پشّه ٔ نیشدارکه نمرود را گفت سر پیش دار. نظامی .|| ذوناب . آنکه نیش دارد. (فرهنگ فارس
تندی [محرکها]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ها]، بُرّندگی، گزندگی، زنندگی، سختی، شدت، نفوذ، نافذ بودن، نیشداری
ساباتیهلغتنامه دهخداساباتیه . [ ی ِ ] (اِخ ) آنتوان معروف به ساباتیه دو کاستر ، ادیب فرانسوی بسال 1742 م . در کاستر بدنیا آمد و بسال 1817 در پاریس درگذشت . بسال 1761 مدرسه ٔ علوم دینی کاستر را ت