هراجةلغتنامه دهخداهراجة. [ هََ رْ را ج َ ] (ع ص ) گروه درآمیزنده و افزاینده در حدیث . (منتهی الارب ). مؤنث هراج . (از اقرب الموارد).
حرازةلغتنامه دهخداحرازة. [ ح َ زَ ] (اِخ )قریه ای است که بنی حراز از حمیر در آن زندگی میکردند، و اطباق حرازیة بدان منسوب است . (معجم البلدان ).
اراجیحلغتنامه دهخدااراجیح . [ اَ ](ع اِ) ج ِ ارجوحة. || صحرا. (منتهی الارب ). || جنبش شتران در پویه . (منتهی الارب ).
دوقلوی پاروجهtwinning by merohedry, merohedral twinningواژههای مصوب فرهنگستاندوقلویی که یک یا چند عنصر تقارن دارد
درآمیزندهلغتنامه دهخدادرآمیزنده . [ دَ زَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آمیزنده : هراجة؛ گروه درآمیزنده . (منتهی الارب ). رجوع به آمیزنده شود.