هرمعلغتنامه دهخداهرمع. [ هََ رَم ْ م َ ] (ع ص ) مرد زودگریه . (منتهی الارب ). تندگریه . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) شتابی .سبکی . (منتهی الارب ). شتاب در راه رفتن . || کندی در راه رفتن . (اقرب الموارد). از اضداد است .
حرمةلغتنامه دهخداحرمة. [ ح ِ م َ ] (ع مص ) بازداشتن . بی بهره گردانیدن . بی بهرگی . (منتهی الارب ). || (اِمص ) نومیدی . یأس . || غلبه ٔ شهوت آرامش . (منتهی الارب ).
هلمعلغتنامه دهخداهلمع. [ هََ ل َم ْ م َ ] (ع ص ) مرد زودگریه . (منتهی الارب ). صورتی از هرمع است به تشدید و فتح راء. (اقرب الموارد).
زودگریهلغتنامه دهخدازودگریه . [ گ ِرْ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) که اشکش در آستین دارد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): هَرَمَّع؛ مرد زودگریه . (منتهی الارب ).