هطیلغتنامه دهخداهطی . [ هَُ طا ] (ع مص ) بر زمین افکندن . || سخت زدن . (از اقرب الموارد). رجوع به هطا شود.
حثیلغتنامه دهخداحثی . [ ح َث ْی ْ ] (ع مص ) حثو. تحثاء. پاشیدن خاک . خاک پاشیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). || ریخته و پاشیده شدن خاک . (منتهی الارب ). نشستن خاک . || عطای اندک دادن . (زوزنی ).
حتیلغتنامه دهخداحتی . [ ح َت ْ تا ] (اِخ ) نام کوهی از عمان یا جبلة. (معجم البلدان از خط ابن مختار از خط وزیر مغربی ).
هطالغتنامه دهخداهطا. [ هَُ ] (ع مص ) بر زمین افکندن . || سخت زدن . (منتهی الارب ). هُطی ̍. رجوع به هطی شود.
رهطیلغتنامه دهخدارهطی . [ رَ طا ] (ع اِ) مرغی است . (منتهی الارب ) آنندراج ) (ناظم الاطباء). مرغی است که آن را عیرالسراة گویند. (از اقرب الموارد).