همرسیocclusion 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند تشکیل جبهۀ همرسیده متـ . همرسی جبههای frontal occlusion
جبهۀ همرسیocclusion 2واژههای مصوب فرهنگستانجبههای که با رسیدن جبهۀ سرد به جبهۀ گرم تشکیل میشود و در طی تشکیل آن هوای گرم سطح زمین به بالا رانده میشود متـ . جبهۀ همرسیده occluded front
سرعت همرسیrate of closureواژههای مصوب فرهنگستانسرعتی که با آن دو هواپیمای درحالپرواز به یکدیگر نزدیک میشوند
همرسینماpseudo-occlusionواژههای مصوب فرهنگستانیکپارچه شدن سیمای ابر واومانند هوای سرد با نوار ابر جبهۀ سرد متـ . همرسی ناگهانی instant occlusion
همرسینماpseudo-occlusionواژههای مصوب فرهنگستانیکپارچه شدن سیمای ابر واومانند هوای سرد با نوار ابر جبهۀ سرد متـ . همرسی ناگهانی instant occlusion
جبهۀ همرسیocclusion 2واژههای مصوب فرهنگستانجبههای که با رسیدن جبهۀ سرد به جبهۀ گرم تشکیل میشود و در طی تشکیل آن هوای گرم سطح زمین به بالا رانده میشود متـ . جبهۀ همرسیده occluded front
چرخند همرسیدهoccluded cycloneواژههای مصوب فرهنگستانهر چرخند یا کمفشاری که در آن فرارفت دما کم بوده یا وجود نداشته باشد
سرعت همرسیrate of closureواژههای مصوب فرهنگستانسرعتی که با آن دو هواپیمای درحالپرواز به یکدیگر نزدیک میشوند
رسیلغتنامه دهخدارسی . [ رَس ْ سی ] (اِخ ) محمداسماعیل رسی علوی است . (منتهی الارب ) (از لباب الانساب ).
رُسی شدنargillizationواژههای مصوب فرهنگستانجانشین شدن کانیهای رُسی به جای فلدسپارها، یا تبدیل آنها به کانیهای رُسی، بهویژه در سنگ دیوارة رگههای معدنی
همرسینماpseudo-occlusionواژههای مصوب فرهنگستانیکپارچه شدن سیمای ابر واومانند هوای سرد با نوار ابر جبهۀ سرد متـ . همرسی ناگهانی instant occlusion
دگرهمرسیseclusionواژههای مصوب فرهنگستانموردی ویژه و نادر از فرایند همرسی که در آن هوای بهنسبتگرم در عقب و مرکز چرخند قرار میگیرد
جبهۀ همرسیocclusion 2واژههای مصوب فرهنگستانجبههای که با رسیدن جبهۀ سرد به جبهۀ گرم تشکیل میشود و در طی تشکیل آن هوای گرم سطح زمین به بالا رانده میشود متـ . جبهۀ همرسیده occluded front
سرعت همرسیrate of closureواژههای مصوب فرهنگستانسرعتی که با آن دو هواپیمای درحالپرواز به یکدیگر نزدیک میشوند