خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هم پشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هم پشت
/hampošt/
معنی
دو تن که به پشتیبانی هم کاری انجام بدهند یا از یکدیگر پشتیبانی کنند؛ یار؛ مددکار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هم پشت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، قید) [مجاز] hampošt دو تن که به پشتیبانی هم کاری انجام بدهند یا از یکدیگر پشتیبانی کنند؛ یار؛ مددکار.
-
هم پشت
لغتنامه دهخدا
هم پشت . [ هََ پ ُ ] (ص مرکب ) موافق و متحد. همدست : چو هم پشت باشید با همروان یکی کوه کندن ز بن بر توان . فردوسی .بکوشید و هم پشت جنگ آوریدجهان را به کاوس تنگ آورید. فردوسی .مبارزانی همدست و لشکری هم پشت درنگ پیشه به فر و شتاب کاربه کر. فرخی .اگر صب...
-
هم پشت
فرهنگ فارسی معین
( ~. پُ) (ص .) متحد، پشتیبان .
-
واژههای مشابه
-
هم زدن
شیمی
stirring
-
هم زن
شیمی
stirrer
-
هم دما
مهندسی شیمی
isotherm
-
هم فشار
مهندسی شیمی
Isobar
-
هم مول
مهندسی شیمی
Equimolar
-
ملکولهاي هم اندازه
مهندسی شیمی
Equalized molecules
-
هُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
آنان - ایشان
-
هَمَّ
فرهنگ واژگان قرآن
همّت کرد - تصمیم گرفت - قصد کرد
-
هُمُ
فرهنگ واژگان قرآن
آنها (در اصل ميم آن ساکن بوده که در عباراتي نظير "فَهُمُ ﭐلْخَالِدُونَ "به دليل رسيدن دو ساکن به هم حرکت گرفته است)
-
هُمّ
لهجه و گویش تهرانی
صدای جانوران،غرّش
-
هم...
دیکشنری فارسی به انگلیسی
fellow