هندمینیلغتنامه دهخداهندمینی . [ هَِ دِ ] (اِخ )نام یکی از دهستانهای چهارگانه ٔ بخش بدره ٔ شهرستان ایلام . از ده آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و روی هم 1800 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
هندیمنلغتنامه دهخداهندیمن . [ هَِ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش کامیاران شهرستان سنندج . دارای 304 تن سکنه ، آب آن از رود طای و چشمه و محصول عمده اش غله و انواع لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
سردرد اندامگانیorganic headacheواژههای مصوب فرهنگستانسردرد ناشی از طیف گستردهای از نارساییهای درونجمجمهای
حنذمانلغتنامه دهخداحنذمان . [ ح ِ ذِ] (ع اِ) طایفه و گروه یا قبیله . (منتهی الارب ). جماعت . و گویند طایفه و گویند قبیله . (اقرب الموارد).
اندامانلغتنامه دهخدااندامان . [ ] (اِخ ) بعد از جزایر لنجبالوس دو جزیره است بنام اندامان . مردم آنها آدمی را زنده زنده خورند. (از اخبارالصین و الهند ص 5 بنقل یادداشت مؤلف ). جزایر اندامان و نیکوبار ایالتی است از هند بوسعت 8325
زیتلغتنامه دهخدازیت . (اِخ ) دهی از دهستان هندمینی است که در بخش بدره ٔ شهرستان ایلام واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
تلخ آبلغتنامه دهخداتلخ آب . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان هندمینی است که در بخش بدره ٔ شهرستان ایلام واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
دول گلابلغتنامه دهخدادول گلاب . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هندمینی بخش بدره ٔ شهرستان ایلام . واقع در 108هزارگزی خاور ایلام . سکنه ٔ آن 160 تن . آب آن از چشمه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5</
چشمه زرلغتنامه دهخداچشمه زر.[ چ َ م َ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هندمینی بخش بدره ٔ شهرستان ایلام که در 105 هزارگزی خاور ایلام و 3هزارگزی شمال راه مالرو صیمره واقع است . کوهستانی وگرمسیر است و 50</s
گندم زارلغتنامه دهخداگندم زار. [ گ َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هندمینی بخش بدره ٔ شهرستان ایلام که در 100000 گزی خاور ایلام وکنار راه مالرو صیمره واقع شده است . هوای آن گرم و سکنه اش 50 تن است . آب آن از چشمه ٔ بهرام خانی تأ