آرد گندم سختhard wheat flourواژههای مصوب فرهنگستانآرد گندم تهیهشده از گندم سخت که در مقایسه با گندم نرم، پروتئین بیشتری دارد
حرتلغتنامه دهخداحرت . [ ح َ] (ع مص ) نیک مالیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). || گِرد بریدن چیزی مانند بادریسه . || (اِ) آواز گیاه خائیدن ستور. (منتهی الارب ).
هرت کردنلغتنامه دهخداهرت کردن . [ هَُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به کام کشیدن آش یا آب یا هر خوردنی روان با آوازی کم . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به هرت و هرت کشیدن شود.
هرتلغتنامه دهخداهرت .[ هَُ ] (اِ صوت ) نام آواز کشیدن آش و هر غذای روان از کاسه یا قاشق به دهان . (یادداشت به خط مؤلف ).- هرت کردن . هرت کشیدن . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به این ترکیبات شود.
هرتیفرهنگ فارسی معین(هُ) (ص نسب .) (عا.) چیز رقیق و مایع گونه ای که بتوان آن را هرت کشید. ؛ ~ بالا کشیدن لاجرعه هرت کشیدن .