پردیس حیاتوحش،پارک حیاتوحشwildlife parkواژههای مصوب فرهنگستانپردیسی که منطقهای است محصور و در آن حیوانات وحشی، بیرون از قفس، در محیطی شبیه به زیستگاه طبیعی خود، در آزادی نسبی زندگی میکنند
دیپلماتیکلغتنامه دهخدادیپلماتیک . [ ل ُ ] (فرانسوی ، ص نسبی ) دیپلوماتیک . مربوط به دیپلمات . متعلق به کارهای سیاسی .- هیأت دیپلماتیک ؛ نمایندگان سیاسی مقیم پایتخت کشوری . مجموعه ٔ مأموران و نمایندگان کشورهای خارجه در پایتخت یک کشور.
هیأتfield 3واژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی جبری، دارای دو عمل که تمام خصوصیات جمع و ضرب اعداد حقیقی را دارند متـ . میدان 2
بستار جبری یک هیأتalgebraic closure of a field, algebraic closureواژههای مصوب فرهنگستانگسترشی جبری از میدانی مفروض، که گسترش جبری دیگری بهجز خودش ندارد متـ . بستار جبری یک میدان، بستار جبری
هیأتfield 3واژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی جبری، دارای دو عمل که تمام خصوصیات جمع و ضرب اعداد حقیقی را دارند متـ . میدان 2