هیجان زدهدیکشنری فارسی به انگلیسیablaze, agog, delirious, emotional, excited, fevered, feverish, fraught, mad, nervous, overwrought, red-hot, turbulent, wild
هیجانزده بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام نزده بودن، بههیجان [در]آمدن، دستخوش هیجان شدن، اعصابش خراب بودن، عصبی بودن، آشفتن، ازترس لرزیدن، دیوانه بودن، عصبانی بودن
هیجانزده بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام نزده بودن، بههیجان [در]آمدن، دستخوش هیجان شدن، اعصابش خراب بودن، عصبی بودن، آشفتن، ازترس لرزیدن، دیوانه بودن، عصبانی بودن