لغتنامه دهخدا
وجاهة. [ وَ هََ ] (ع مص ) روی شناخته و باقدر گردیدن . (منتهی الارب ). روی شناس شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ). وجیه و با قدر و منزلت گردیدن . (اقرب الموارد). خداوند قدر و جاه شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِمص ) قدر و شرف . گویند: له وجاهة عندالناس . (از