وحشیةلغتنامه دهخداوحشیة.[ وَ شی ی َ ] (ع اِ) بادی که در زیر جامه ٔ نو درآیدبقوت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (ص نسبی ) مقابل اهلیه . مؤنث وحشی . (اقرب الموارد).
وحصةلغتنامه دهخداوحصة. [ وَ ص َ ] (ع اِ) سرما. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
وحشةلغتنامه دهخداوحشة. [ وَ ش َ ] (ع اِمص ) انقطاع از مردم . خلوت . تنهایی . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || برودت و کدورت . (ناظم الاطباء): کانت بین ابی الصقر اسماعیل بن بلبل و بین ابی العباس ... وحشة شدیدة لاسباب ... (معجم الادباء یاقوت ج <span class="hl" dir="ltr"
وهصةلغتنامه دهخداوهصة. [ وَ ص َ ] (ع اِ) مرة است از وهص . (از اقرب الموارد). رجوع به وهص شود. || زمین گرد هموار پست . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
وهیسةلغتنامه دهخداوهیسة. [ وَ س َ ] (ع اِ) ملخ بریان کرده ٔ کوفته ٔ به روغن یا چربش آمیخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).