وزاتلغتنامه دهخداوزات . [ وَزْ زا ] (ع اِ) ج ِ وَزَّة. (المنجد) (اقرب الموارد). رجوع به وزة و وز شود.
وجادلغتنامه دهخداوجاد. [ وِ ] (ع اِ) ج ِ وجد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). به معنی ایستادنگاه آب . رجوع به وجد شود.
وجاذلغتنامه دهخداوجاذ. [ وِ ] (ع اِ) ج ِ وجذ به معنی مغاکی که در آن آب گرد آید و حوض . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به وجذ شود.
وزةلغتنامه دهخداوزة. [ وَزْ زَ ] (ع اِ) مؤنث وز. (المنجد) (اقرب الموارد). ج ، وزات . (اقرب الموارد). رجوع به وَزّ شود.
جوزاتلغتنامه دهخداجوزات . [ ج َ ] (ع اِ) گرهها میان دو پوست درخت . (منتهی الارب ). || ج ِ جوز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جوز شود.
مکنوزاتلغتنامه دهخدامکنوزات . [ م َ ] (ع ص ، اِ) مأخوذ از تازی ، دفینه ها و چیزهای در گنجینه نهاده . || معانی در خاطر نهان شده . (ناظم الاطباء).