وزنیلغتنامه دهخداوزنی . [ وَ ] (ص نسبی ) منسوب به وزن . گران و سنگین و ثقیل . (ناظم الاطباء). || (اصطلاح فقه ) در مقابل مثلی . چیزهائی که معمولا با کشیدن و وزن خرید و فروش میشوند.
بی وزنیلغتنامه دهخدابی وزنی . [ وَ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت بی وزن : برآشفتم از سختی کارشان ز بی وزنی بیع بازارشان . نظامی .چو بی وزنیی باشد اندازه رابلندی کجا باشد آوازه را. نظامی .- <span class="
وزنیلغتنامه دهخداوزنی . [ وَ ] (ص نسبی ) منسوب به وزن . گران و سنگین و ثقیل . (ناظم الاطباء). || (اصطلاح فقه ) در مقابل مثلی . چیزهائی که معمولا با کشیدن و وزن خرید و فروش میشوند.
بی وزنیلغتنامه دهخدابی وزنی . [ وَ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت بی وزن : برآشفتم از سختی کارشان ز بی وزنی بیع بازارشان . نظامی .چو بی وزنیی باشد اندازه رابلندی کجا باشد آوازه را. نظامی .- <span class="
خامالغتنامه دهخداخاما. (اِ) وزنی است وبر دو قسم است خامای صغیر و آن وزنی باشد معادل دو مثقال ، خامای کبیر و آن وزنی باشد معادل سه مثقال .