پوشاللغتنامه دهخداپوشال . (اِ مرکب ) (از پوچ یا پوک یا پوش + آل حرف نسبت ) چیزهای سبک و میان تهی و هیچکاره چون تراشه و رندیده ٔ چوب و خرده ٔ نجاری . الیاف و ساقه های برخی رستنی ها چون برنج و جز آن . پوچال . رندش . || پر و پوشال ، از اتباع است بمعنی آنچه از مرغ بجای ماند بعد از اوریدکردن آن از
وسائللغتنامه دهخداوسائل . [ وَ ءِ ] (ع اِ) وسایل . ج ِ وسیلة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به وسیله شود.
وسایللغتنامه دهخداوسایل . [ وَ ی ِ ] (ع اِ) وسائل . ج ِ وسیلة.اسباب و لوازم . (فرهنگ فارسی معین ) : با این وسایل و فضایل در خصم شکنی و دشمن شکنی بر مردان جهان فسوس کردی . (فرهنگ فارسی معین از لباب الالباب ).گر تو برانی کسم شفیع نباشدره به تو دانم دگر به هیچ وسای
وصائللغتنامه دهخداوصائل . [ وَ ءِ ] (ع اِ) ج ِ وصیلة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). به معنی شتر ماده ای که ده شکم در پی یکدیگر زاید. (آنندراج ). رجوع به وصیلة شود.
gatesدیکشنری انگلیسی به فارسیدروازه ها، دروازه، گیت، دریچه، باب، مدخل، ورودیه، در بزرگ، دریجه سد، وسایل ورود
بوابةدیکشنری عربی به فارسیدروازه , در بزرگ , مدخل , دريجه سد , وسايل ورود , وروديه , باب , سر در , ايوان , سياهرگي , جاده , شاهراه , باج راه
وسایللغتنامه دهخداوسایل . [ وَ ی ِ ] (ع اِ) وسائل . ج ِ وسیلة.اسباب و لوازم . (فرهنگ فارسی معین ) : با این وسایل و فضایل در خصم شکنی و دشمن شکنی بر مردان جهان فسوس کردی . (فرهنگ فارسی معین از لباب الالباب ).گر تو برانی کسم شفیع نباشدره به تو دانم دگر به هیچ وسای
وسایلفرهنگ فارسی عمید= وسیله⟨ وسایل نقلیه: هر نوع وسیله که برای حملونقل به کار میرود، مانند گاری، اتومبیل، کامیون، کشتی.
وسایلدیکشنری فارسی به انگلیسیequipment, facility, fitment, fittings, furniture, outfit, paraphernalia, plant, thing
وسایللغتنامه دهخداوسایل . [ وَ ی ِ ] (ع اِ) وسائل . ج ِ وسیلة.اسباب و لوازم . (فرهنگ فارسی معین ) : با این وسایل و فضایل در خصم شکنی و دشمن شکنی بر مردان جهان فسوس کردی . (فرهنگ فارسی معین از لباب الالباب ).گر تو برانی کسم شفیع نباشدره به تو دانم دگر به هیچ وسای
وسایلفرهنگ فارسی عمید= وسیله⟨ وسایل نقلیه: هر نوع وسیله که برای حملونقل به کار میرود، مانند گاری، اتومبیل، کامیون، کشتی.
وسایلدیکشنری فارسی به انگلیسیequipment, facility, fitment, fittings, furniture, outfit, paraphernalia, plant, thing