وهمنشلغتنامه دهخداوهمنش . [ وَ م َ ن ِ ] (ص مرکب ) به لغت زند و پازند کسی را گویند که گفتار و کردار و زبان و دل او با حق تعالی راست و درست باشد. (انجمن آرا) (برهان ) (آنندراج ).
وهمنشلغتنامه دهخداوهمنش . [ وِ م َ ن ِ ] (ص مرکب ) بهمنش . با منش نیکو. خوشخوی و خوب طبیعت ، چه واو وباء در پارسی تبدیل یابند. (انجمن آرا) (آنندراج ).
وهمناکفرهنگ مترادف و متضادترسناک، خوفآمیز، خوفناک، رعبانگیز، سهمگین، سهمناک، مخوف، مدهش، موحش، مهیب، وحشتافزا، وحشتناک، وهمانگیز، هراسانگیز، هولناک، هولناک