پاتریارشلغتنامه دهخداپاتریارش . (اِخ ) نامی که درتورات به نخستین رؤسای خانواده ها میدادند. || شیوخ و آباء. || لقب رئیس کلیسای یونانی و بعض کلیساهای دیگر. و بطْریق معرّب آن است .
عطرریزلغتنامه دهخداعطرریز. [ ع ِ ] (نف مرکب ) عطرریزنده . عطرپاش : نباشد صراحی چرا عطرریزکه کام و زبان گشت خمیازه خیز.نورالدین ظهوری (از آنندراج ).