پارَکpulp 1واژههای مصوب فرهنگستانذرات نرم با قوام آبکی که عموماً با له کردن مواد غذایی بهویژه میوهها و سبزیها به دست میآیند
پردیس بدن انسان،پارک بدن انسان، پردیس بدن، پارک بدنhuman parkواژههای مصوب فرهنگستانپارکی که در آن کودکان و والدین آنها با بدن انسان و اندامهای بدن بهصورت سهبعدی آشنا میشوند
پارَکسازیpulpingواژههای مصوب فرهنگستانخرد کردن مواد غذایی گیاهی مانند میوهها و سبزیها به شکل پارَک
پارکلغتنامه دهخداپارک . (فرانسوی ، اِ) باغ وسیع پردرخت که گردش و شکار و جز آن را بکار است : پارک مخبرالدوله . پارک اتابک . پارک امین الدوله .
parksدیکشنری انگلیسی به فارسیپارک ها، پارک، گردشگاه، باغ ملی، پردیز، شکارگاه محصور، درماندگاه اتومبیل نگاهداشتن، اتومبیل را پارک کردن، قرار دادن
پارَکسازیpulpingواژههای مصوب فرهنگستانخرد کردن مواد غذایی گیاهی مانند میوهها و سبزیها به شکل پارَک