پارک سوارفرهنگ فارسی معین(سَ) (اِمر.) پارکینگی در کنار پایانة اتوبوس های شهری و دیگر وسایل نقلیة عمومی درون شهری برای توقف خودروهای شخصی و انتقال سرنشینان آن به مرکز شهر.
پردیس بدن انسان،پارک بدن انسان، پردیس بدن، پارک بدنhuman parkواژههای مصوب فرهنگستانپارکی که در آن کودکان و والدین آنها با بدن انسان و اندامهای بدن بهصورت سهبعدی آشنا میشوند
محلتوقففرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر گاه، توقفگاه، پارکینگ، پیادهسوار، پارکسوار، فرودگاه، اسکله، بندر، بارانداز، ترمینال، پایانه، گاراژ
پارکلغتنامه دهخداپارک . (فرانسوی ، اِ) باغ وسیع پردرخت که گردش و شکار و جز آن را بکار است : پارک مخبرالدوله . پارک اتابک . پارک امین الدوله .
پارکلغتنامه دهخداپارک . (اِخ ) مونگو. جهانگرد و رحاله ٔ اسکاتلندی . وی دو بار به قصد اکتشافات جغرافیائی به افریقا سفر کرد و در نیژِر درگذشت . ولادت او بسال 1771م ./ 1184 هَ . ق . و وفاتش در س
پارکلغتنامه دهخداپارک . (فرانسوی ، اِ) باغ وسیع پردرخت که گردش و شکار و جز آن را بکار است : پارک مخبرالدوله . پارک اتابک . پارک امین الدوله .
پارکلغتنامه دهخداپارک . (اِخ ) مونگو. جهانگرد و رحاله ٔ اسکاتلندی . وی دو بار به قصد اکتشافات جغرافیائی به افریقا سفر کرد و در نیژِر درگذشت . ولادت او بسال 1771م ./ 1184 هَ . ق . و وفاتش در س