خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاوچک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پاوچک
/pāvčak/
معنی
= پاچک
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاوچک
لغتنامه دهخدا
پاوچک . [ چ َ ] (اِ) پاچک . (جهانگیری ). سرگین گاو خشک شده . (برهان ).
-
پاوچک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pāvčak = پاچک
-
جستوجو در متن
-
پاچک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pāčak سرگین خشکشدۀ گاو؛ تاپال؛ تپاله؛ پاوچک؛ غوشا؛ غوشاک.