پایدارسازfixativeواژههای مصوب فرهنگستانمادهای که ساختار طبیعی بافت را حفظ میکند و در نگهداری نمونههای بافتشناختی یا آسیبشناختی از آن استفاده میشود
پایدارساز ساحلیhard stabilisation/ hard stabilizationواژههای مصوب فرهنگستانهرنوع سازه که برای حفاظت از ساحل یا ممانعت از حرکت شن و ماسه در امتداد ساحل ساخته میشود
چتر پایدارسازstabilising parachuteواژههای مصوب فرهنگستانچتری برای حفظ تعادل بار پس از پایین انداختن آن از هواگرد
شناور پایدارسازstabilising floatواژههای مصوب فرهنگستانهریک از شناورهای کوچکی که در دو طرف زیر بال هواگردهای آبنشین نصب میشود تا در هنگام فرود به پایداری هواگرد بر روی آب کمک کند
ارابۀ فرود پایدارسازstabilising gear, outriggerواژههای مصوب فرهنگستانهریک از دو ارابۀ فرود کوچک در دو نوک بال هواگردهای خشکینشین (landplane) که سبب پایداری عرضی هواگرد، بهویژه در هنگام گردش، میشود
پردازش بافتtissue processingواژههای مصوب فرهنگستانآبزدایی از بافت و استفاده از مواد پایدارساز برای قوام بخشیدن به بافت و تهیۀ برشهای نازک از آن
بندلغزیslackliningواژههای مصوب فرهنگستانفعالیتی تعادلی که در آن ورزشکار بدون استفاده از میل موازنه طول تسمهای کشسان را، که بدون پایدارساز به دو تکیهگاه، مانند تیر یا درخت، محکم شده است، میپیماید
پایدارساز ساحلیhard stabilisation/ hard stabilizationواژههای مصوب فرهنگستانهرنوع سازه که برای حفاظت از ساحل یا ممانعت از حرکت شن و ماسه در امتداد ساحل ساخته میشود
پایدارسازهای خُلقmood stabilizersواژههای مصوب فرهنگستانداروهایی که در درمان اختلالهای ادواری خُلق (cyclic mood disorders) به کار میروند
پایدارسازی 2stabilization 1واژههای مصوب فرهنگستانفراوری مادۀ مغناطیسی برای تقویت پایداری خواص مغناطیسی آن
ارابۀ فرود پایدارسازstabilising gear, outriggerواژههای مصوب فرهنگستانهریک از دو ارابۀ فرود کوچک در دو نوک بال هواگردهای خشکینشین (landplane) که سبب پایداری عرضی هواگرد، بهویژه در هنگام گردش، میشود
چتر پایدارسازstabilising parachuteواژههای مصوب فرهنگستانچتری برای حفظ تعادل بار پس از پایین انداختن آن از هواگرد
شناور پایدارسازstabilising floatواژههای مصوب فرهنگستانهریک از شناورهای کوچکی که در دو طرف زیر بال هواگردهای آبنشین نصب میشود تا در هنگام فرود به پایداری هواگرد بر روی آب کمک کند