درسگاهلغتنامه دهخدادرسگاه . [ دَ ] (اِ مرکب ) مدرسه . مکتب . درس خانه . (آنندراج ) : به درسگاه مولانا قطب الدین شیرازی رفت . (منتخب لطائف عبید زاکانی چ برلین ص 135). مسود این اوراق ... در درسگاه دین پناه ... قوام الملة و الدین عبداﷲ.
سایه درسایهلغتنامه دهخداسایه درسایه . [ ی َ / ی ِ دَ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) پرسایه . سایه ٔ پیوسته . سایه ٔ ممتد : دید نزهتگهی گران پایه سبزه در سبزه سایه در سایه .نظامی (هفت پیکر
patriarchsدیکشنری انگلیسی به فارسیوطن پرستان، ایلخانی، بزرگ خاندان، پدرسالار، ریش سفید قوم، شیخ، سالار، پدرشاه، رئيس خانواده، رئيسه خانواده
patriarchدیکشنری انگلیسی به فارسیوطن پرست، ایلخانی، بزرگ خاندان، پدرسالار، ریش سفید قوم، شیخ، سالار، پدرشاه، رئيس خانواده، رئيسه خانواده
ابدیکشنری عربی به فارسیبابا , باباجان , اقاجان , پدر , والد , موسس , موجد , بوجود اوردن , پدري کردن , پدرشاه , رءيس خانواده , ريش سفيد قوم , ايلخاني , شيخ , بزرگ خاندان , پدرسالا ر
کالویونسلغتنامه دهخداکالویونس . [ ] (اِخ ) آخرین امپراتور مسیحی طرابوزان و از دودمان نجیب یونانیان . کمننی آرد: سلطان حیدر پدرشاه اسماعیل صفوی مورد توجه اوزون حسن که در این زمان مردی کهن سال بود واقع شد و شیخ علامت بزرگی در ناصیه ٔ او مشاهده نموده دختر خود مارتا، حلیمه ، بگی آغا یا علم شاه بیگم ر
برآوردنلغتنامه دهخدابرآوردن . [ ب َ وَ دَ ] (مص مرکب ) برداشتن . (ناظم الاطباء). بلند کردن . (آنندراج ). رفع. بالا بردن . بربردن . بردن به سوی بالا : درآید از آن پشت اسبش بزیربگیرد درفش و برآرد دلیر. فردوسی .بدست خاطر روشن بنای مشکل ر