رویندزلغتنامه دهخدارویندز. [ ی َ دِ ] (اِخ )دژ محکمی است از اعمال آذربایجان در نزدیکی تبریز. (از معجم البلدان ). رویین دز. رجوع به رویین دز شود.
پراندیشهلغتنامه دهخداپراندیشه . [ پ ُ اَ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب )اندیشناک . با فکرهای گوناگون . اندوهناک . اندوهگین . اندوهگن . غمگین . غمگن . ترسان . بیمناک . پربیم . و این کلمه با مصادر شدن و گشتن و کردن صرف شود (پر اندیشه شدن . پر اندیشه گشتن . پر اندیشه کردن ) <
پراندیشهفرهنگ فارسی عمید۱. دارای اندیشۀ بسیار؛ اندیشناک؛ بافکر؛ فکور.۲. اندوهناک؛ غمگین.۳. محتاط.پراننده (صفت فاعلی)۱. پروازدهنده.۲. پرتابکننده.