پراکنهdispersion 3واژههای مصوب فرهنگستانسامانهای دوفازی که فاز پراکندۀ آن بهصورت ذرات کوچک در فاز پیوسته توزیع میشود
راقنةلغتنامه دهخداراقنة. [ ق ِ ن َ ] (ع ص ) زن خوش و نیکو رنگ . (از متن اللغة) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || زن خضاب کرده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
پراکنۀ آبیaqueous dispersionواژههای مصوب فرهنگستانپراکنهای که فاز پیوستۀ آن آب همراه یا بدون مواد حلشده در آن است
پراکنۀ غیرآبیnon-aqueous dispersionواژههای مصوب فرهنگستانپراکنهای که در آن یک بسپار در مایعی آلی و فرّار، که حلاّل بسپار نیست، توزیع میشود
پراکنۀ آبیaqueous dispersionواژههای مصوب فرهنگستانپراکنهای که فاز پیوستۀ آن آب همراه یا بدون مواد حلشده در آن است
پراکنۀ غیرآبیnon-aqueous dispersionواژههای مصوب فرهنگستانپراکنهای که در آن یک بسپار در مایعی آلی و فرّار، که حلاّل بسپار نیست، توزیع میشود
تعلیقه ـ نامیزهsuspo-emulsionواژههای مصوب فرهنگستانپراکنۀ کلوئیدی مخلوطی که در آن تعلیقه با نامیزه ترکیب شده است
الکتروسالارelectrocraticواژههای مصوب فرهنگستانویژگی پراکنهای که براثر دافعههای ایستابرقی/ الکترواستاتیکی پایدار میشود
پسپراکنهradar backscatter, backscatterواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از انرژی ریزموج که سطح زمین آن را به سمت آنتن برمیگردانَد متـ . پسپراکنۀ رادار