پسپراکنهradar backscatter, backscatterواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از انرژی ریزموج که سطح زمین آن را به سمت آنتن برمیگردانَد متـ . پسپراکنۀ رادار
راقنةلغتنامه دهخداراقنة. [ ق ِ ن َ ] (ع ص ) زن خوش و نیکو رنگ . (از متن اللغة) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || زن خضاب کرده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
پراکنهdispersion 3واژههای مصوب فرهنگستانسامانهای دوفازی که فاز پراکندۀ آن بهصورت ذرات کوچک در فاز پیوسته توزیع میشود
پراکنۀ آبیaqueous dispersionواژههای مصوب فرهنگستانپراکنهای که فاز پیوستۀ آن آب همراه یا بدون مواد حلشده در آن است
پسپراکنهradar backscatter, backscatterواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از انرژی ریزموج که سطح زمین آن را به سمت آنتن برمیگردانَد متـ . پسپراکنۀ رادار