جیغالهلغتنامه دهخداجیغاله . [ ل َ / ل ِ] (اِ) زیز. زنجیره . ططیگس . مطیلس . جیرجیرک . ابودقیق . جیز. جدجد. صرصور. صراراللیل . خزوک . رجوع به ططیگس در همین لغت نامه شود.
جغالهلغتنامه دهخداجغاله . [ ج َ ل َ / ل ِ ] (اِ) گروهی از مرغان . (صحاح الفرس ). جوقی بود از مرغان . (اسدی ). فوجی از مرغان . (برهان ). خیل مرغان . (آنندراج ) (انجمن آرا). گله ٔ مرغان . سِرب . جوق . جوقه : ز مرغ و آهو رانم به جویبار
زغالهblackingواژههای مصوب فرهنگستانمادهای با پایۀ کربن، مانند گرافیت، که برای پوششدهی افزارگان متالورژیکی به کار میرود تا از چسبیدن فلز مذاب به سطح آنها جلوگیری کند