لغیدنلغتنامه دهخدالغیدن . [ ل َغ ْ غی دَ ] (مص ) جنبیدن در جای خود پس از استواری . لِغلِغ کردن . || آوای لغشده دادن ، چنانکه در تخم مرغ و دندان و جز آن . و رجوع به لغ شود.
پلغیدنلغتنامه دهخداپلغیدن . [ پ ُ ل ُغ ْ غی دَ ] (مص ) پلقیدن . بیرون جستن و برجستن و برآمدن و بیرون خزیدن چیزی چنانکه تیرک دیگ جوشان و چشم در بعض بیماریها. بیرون آمدن چیزی از جای خود به بیرون برجستگی چیزی . جحظ. جحوظ. و نیز رجوع به بیرون نشستن شود.
پلغیدنفرهنگ فارسی عمید۱. پلغپلغ زدن مایعی غلیظ در حال جوشیدن میان دیگ.۲. بیرون جستن یا بیرون آمدن چیزی از جای خود یا از حد طبیعی خود مانند برآمدگی و برجستگی چشم.