پوستهلغتنامه دهخداپوسته . [ ت َ / ت ِ ] (اِ) پوست . || پوستک . پوستی نازک . قشارة. || شوره ٔ سر. قطعات کوچک سفید رنگ که در سر آدمی بگاه شوخگنی پدید آید و چون بشانه زنند فروریزد. هبریه . پوسه . رجوع به پوسه شود.
پوستهفرهنگ فارسی عمید۱. پوست کوچک.۲. پوست نازک.۳. هرچیز پوستمانند.۴. هرچیز ریز شبیه پوست.۵. پولک ریز و نازک.
پوستهدیکشنری فارسی به انگلیسیdandruff, encrustation, film, flake, husk, scale, shell, shuck, skin, surface
پوستهفرهنگ فارسی معین(اِ.) 1 - بیرونی ترین بخش پوست . 2 - پوشش اندام های درونی بدن . 3 - بخش کوچکی از پوست که یاخته های آن مرده است و از بقیة پوست جدا می شود. 4 - پوشش بیرونی دانه .
پوسته پوسته شدنلغتنامه دهخداپوسته پوسته شدن . [ ت َ ت َ / ت ِ ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) صورت پوستکها گرفتن . به ورقه های نازک مبدل شدن .
رگة پوستهپوستهcrustified veinواژههای مصوب فرهنگستانرگهای که کانیهای پُرکنندة آن بهصورت لایهلایه بر روی سنگ دیواره نهشته میشوند
پوسته پوسته شدنلغتنامه دهخداپوسته پوسته شدن . [ ت َ ت َ / ت ِ ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) صورت پوستکها گرفتن . به ورقه های نازک مبدل شدن .
پوسته پوسته شدنلغتنامه دهخداپوسته پوسته شدن . [ ت َ ت َ / ت ِ ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) صورت پوستکها گرفتن . به ورقه های نازک مبدل شدن .
پوسته 1casing 1واژههای مصوب فرهنگستانمادهای طبیعی یا مصنوعی که بهعنوان لفاف فراوردۀ گوشتی به کار میرود و علاوه بر نگهداری، به آن شکل مشخصی میدهد
پوسته 2cortexواژههای مصوب فرهنگستانلایۀ خارجی هر ساختار یا اندامی که از بخشهای درونی متمایز باشد متـ . قشر
پوسته 4scale1واژههای مصوب فرهنگستانمحصولی فلزی که براثر اُکسایش و گرما بر سطح فلزات ایجاد میشود متـ . پوستۀ اکسیدی mill scale
دوپوستهلغتنامه دهخدادوپوسته . [ دُ ت َ / ت ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) کاغذ کلفتی که بتوان آن را از وسط بریده و تبدیل به دو ورق نمود. (ناظم الاطباء).کاغذ که بتوان آن را پوسته کرد؛ یعنی از قطربه دو نیم و یک ورق را به دو ورق نازک تبدیل کرد.- دوپوس
دوپوستهفرهنگ فارسی عمید۱. آنچه دارای دو پوست باشد.۲. [مجاز] سخن مبهم؛ سخنی که دو معنی ضدونقیض از آن استنباط شود.
خورپوستهsun crustواژههای مصوب فرهنگستاننوعی برفپوسته ناشی از یخ زدن دوبارۀ بلورهای سطحی برف که آفتاب آنها را ذوب کرده است
دگرشکلی ضخیمپوستهthick-skinned deformationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گسلش و چینخوردگی که دگرشکلی پی سنگ بلورین را نیز به همراه دارد نیز: زمینساخت ضخیمپوسته thick-skinned tectonics
دگرشکلی نازکپوستهthin-skinned deformationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گسلش و چینخوردگی که در آن تنها سنگهای روی گسل جدایشی دگرشکلی مییابند و در پیسنگ بلورین تغییری ایجاد نمیشود نیز: زمینساخت نازکپوسته thin-skinned tectonics