پوسته پوسته شدنلغتنامه دهخداپوسته پوسته شدن . [ ت َ ت َ / ت ِ ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) صورت پوستکها گرفتن . به ورقه های نازک مبدل شدن .
رگة پوستهپوستهcrustified veinواژههای مصوب فرهنگستانرگهای که کانیهای پُرکنندة آن بهصورت لایهلایه بر روی سنگ دیواره نهشته میشوند
مایع قطعهشوییpickle liquor, pickling solution, pickleواژههای مصوب فرهنگستاناسیدی که پوستۀ اکسیدی را از سطح فلز میزداید
پوسته 4scale1واژههای مصوب فرهنگستانمحصولی فلزی که براثر اُکسایش و گرما بر سطح فلزات ایجاد میشود متـ . پوستۀ اکسیدی mill scale
شعلهزنیflame blastingواژههای مصوب فرهنگستانفرایند زدودن رنگ و زنگ و پوستة اکسیدی و جرم و دیگر آلایندههای سطحی در سازههای نو یا مستعمل با شعله نیز: تمیزکاری شعلهای flame cleaning