گوشداریلغتنامه دهخداگوشداری . (حامص مرکب ) حالت و چگونگی گوشدار. دارای آلت شنوائی بودن . || عمل گوشدار. کنایه از پرداخت احوال و تربیت و غیره . (آنندراج ). محافظت . حراست . رعایت : گر ایزد بدین نوبه یاری کندتو را و مرا گوشداری کند. شمسی (یوسف