لغتنامه دهخدا
پوسیدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) چگونگی و حالت پوسیده . صفت چیز پوسیده . رمام . رثاثة. رثوثة. (منتهی الارب ).بلاء.تآکل . چرّیدگی . (در تداول مردم قزوین ).تباهی . || فساد.گندگی . عفونت . تعفن . پوسیدگی دندان ؛ کرم خوردگی آن . رمام اسنان ؛ پوسیدگی