پولادوندلغتنامه دهخداپولادوند. [ وَ ] (اِخ ) تیره ای از طائفه ٔ چهار لنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 76). دارای شعب هیودی ، سالاروند، خانه جمالی ، خانه قائدی ، گراوند.
پولادوندلغتنامه دهخداپولادوند. [ وَ ] (اِخ ) نام پهلوانی تورانی که رستم او را بیفکند. (شاهنامه ) : چو خاراشکافی کندآهنش چه پولادوند و چه روئین تنش . امیرخسرو.رجوع به پولاد شود.
هیودیلغتنامه دهخداهیودی . [ ] (اِخ ) شاخه ای از تیره ٔ پولادوند هیهاوند ازطایفه ٔ چهارلنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ).
خانه جمالیلغتنامه دهخداخانه جمالی . [ ن َ ج َ] (اِخ ) شاخه ای از تیره ٔ پولادوند هیهاوند از طایفه ٔچهارلنگ بختیاری . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 76).
خانه قائدیلغتنامه دهخداخانه قائدی . [ ن ِ ءِ ] (اِخ ) شاخه ای از تیره ٔ پولادوند هی هاوند از طایفه ٔ چهار لنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 76).
نیومندلغتنامه دهخدانیومند. [ نیوْ م َ ] (ص مرکب ) پهلوان . شجاع : دگر آفرین کن بدان نیومندسپهدار فرخنده پولادوند.فردوسی (از یادداشت مؤلف ).
کاربندفرهنگ فارسی عمید۱. کاربندنده؛ بهکاربرنده؛ عملکننده: ◻︎ پر اندیشه شد جان پولادوند / که آن بند را چون شود کاربند (فردوسی: ۳/۲۷۰).۲. مطیع؛ فرمانبردار.