پیشسوزانیburning out, burn out 1, burning off, fire outواژههای مصوب فرهنگستاناقداماتی برای جلوگیری از گسترش حریق و افزایش عرض خطوط مهار ازطریق سوزاندن مواد سوختنی پیرامون آنها
سگ سوزن خوردهلغتنامه دهخداسگ سوزن خورده . [ س َ گ ِ زَ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سگی که سوزن خورده باشد و در ابیات زیر بکنایه از اضطراب و آشفتگی و حرص و آزمندی باشد : ای از مرض حرص ترا
موج SS waveواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موج لرزهای حجمی که در آن راستای ارتعاش ذرات بر راستای انتشار عمود است
سوزانیلغتنامه دهخداسوزانی . (حامص ) گرمی . حرارت . (ناظم الاطباء) : و سبب آن رطوبتی بسیار و تباه باشد، تباهئی بی سوزانی و تیزی .(ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). اگر آماس لبها صفرایی باشد...سوزانی و خلیدن بیشتر باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).