پیوندهbinderواژههای مصوب فرهنگستانرزین یا مادۀ چسبناکی که از آن برای نگه داشتن ذرات در کنار هم و ایجاد یکنواختی و استحکام مکانیکی و پیوند آنها به سطح استفاده میشود
پویندهلغتنامه دهخداپوینده . [ ی َ دَ / دِ ] (نف ) دونده . پویان . دوان . جانور متحرک . آنکه پوید. ج ، پویندگان . رجوع به پویندگان شود : چو پوینده نزدیک دستان رسیدبگفت آنچه دانست و دید و شنید. فردوسی .<br
گویندهلغتنامه دهخداگوینده . [ ی َ دَ / دِ ] (نف ) نعت فاعلی از گفتن . سخنگوی . (برهان ). قائل . (منتهی الارب ) (برهان ). کسی که سخن گوید. که تکلم کند. که ادای سخن کند : ز گوینده بپذیر به دین اوی بیاموز از او راه و آیین اوی .
وندهلغتنامه دهخداونده . [ وَ دَ / دِ ] (اِ) تره تیزک . (غیاث اللغات از جهانگیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان ). به عربی جرجیر خوانند. (انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان ).
پیوندهخوریbinder demandواژههای مصوب فرهنگستانمقدار پیوندهای که برای تر کردن کامل سطح رنگدانه مورد نیاز است
پیوندۀ پَسارdrag linkواژههای مصوب فرهنگستانسازهای که موجب پایداری یک جسم، مانند ارابۀ فرود، در برابر نیروهای پَسار میشود
پیوندهای دوگانۀ مجزاisolated double bondsواژههای مصوب فرهنگستانپیوندهای دوگانهای که فاصلۀ بین کربنهای حامل آنها بیش از یک پیوند ساده است
پیوندهای دوگانۀ همجوارcumulated double bonds, cumulative double bonds, twinned double bondsواژههای مصوب فرهنگستانپیوندهای دوگانهای که دستکم سه کربن پشتسرهم را در یک ساختار به هم پیوند میدهند
پلاستیک لیگنینیlignin plasticواژههای مصوب فرهنگستانپلاستیکی که از لیگنین ساخته میشود و لیگنین در آن نقش پرکننده یا پیونده دارد
پوشانش پودریpowder coatings 1واژههای مصوب فرهنگستانیکی از روشهای پوشانش مادۀ پوششی که در آن از رنگدانه و پیوندۀ جامد استفاده و در طی آن، پیوندۀ جامد براثر گرما ذوب میشود و پس از سرد شدن، پوشش رنگدانهدار پدید میآید
رشتة سختلحیمکاریbrazing ropeواژههای مصوب فرهنگستانرشتهای که در ساخت آن از نوعی پودر سختلحیمکاری همراه با پیوندة چسبناک پلاستیکی استفاده شده است
روغن گَردزنیdusting oilواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیونده، معمولاً بر پایۀ روغن پارافین و گلیکولاستر، برای پیوند دادن رنگبخشها به مواد گرمانرم
پوشش غیرآلیinorganic coatingواژههای مصوب فرهنگستان1. پوششی که ویژگی سرامیکی دماپایین دارد 2. پوششی که پیونده یا محمل آن غیرآلی است و معمولاً رنگدانۀ فلزی روی دارد
پیوندهای دوگانۀ مجزاisolated double bondsواژههای مصوب فرهنگستانپیوندهای دوگانهای که فاصلۀ بین کربنهای حامل آنها بیش از یک پیوند ساده است
پیوندهای دوگانۀ همجوارcumulated double bonds, cumulative double bonds, twinned double bondsواژههای مصوب فرهنگستانپیوندهای دوگانهای که دستکم سه کربن پشتسرهم را در یک ساختار به هم پیوند میدهند
پیوندهخوریbinder demandواژههای مصوب فرهنگستانمقدار پیوندهای که برای تر کردن کامل سطح رنگدانه مورد نیاز است