پیچکیانلغتنامه دهخداپیچکیان . [ چ َ ] (اِ مرکب ) نام تیره ٔ گیاهانی دارای ساقهای پیچیده و گلهای پنج قسمتی و منظم با پرچمهای بر روی گلبرگها چسبیده با میوه ٔ کپسولی شکل شامل دو خانه یا بیشتر و در ساق و برگ لوله های دارای شیرابه ٔساده با اثر مسهلی . (از گیاه شناسی گل گلاب ص <span class="hl" dir="lt
پیچکیانفرهنگ فارسی عمیدتیرهای از گیاهان که دارای ساقههای پیچیده و گلهای پنجقسمتی و میوۀ کپسولیشکل هستند.
پیچکیانConvulvulaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از بادمجانسانان (Sonalales) علفی یک یا چندساله یا درختچهای، با گلآذین گرزن ساده یا مرکب انتهایی یا جانبی
پوشَن چاهwell casing, casingواژههای مصوب فرهنگستانلولهای با قطر زیاد از فلز یا پلاستیک یا الیاف که آن را همزمان یا پس از حفاری در چاه گمانه قرار میدهند و با سیمان به دیوارههای چاه میچسبانند تا مانع از ریزش چاه یا هدررفت گل حفاری یا ورود سیالهای دیگر به درون سازندهای تراوا شود
پیت کتابیjerry can/jerrycan/jerri canواژههای مصوب فرهنگستانگُنجایهای پلاستیکی یا فلزی، با سطحِمقطع مستطیلشکل یا چندضلعی و اضلاع تخت که برای انبار کردن و حمل مایعات کاربرد دارد
قوطی کلیددارkey-opening can, Packer's canواژههای مصوب فرهنگستاننوعی قوطی کنسرو که با استفاده از کلید مخصوصی که بر روی آن است باز میشود
قان قانلغتنامه دهخداقان قان . (مغولی ، اِ) ریشه ٔ کلمه ٔ خاقان است و آن مخفف قان قانات است و لقبی است مخصوص شاهان و بزرگان مغول . (النقود العربیه ص 134).
سسفرهنگ فارسی معین(س ) (اِ.) گیاهی است از تیرة پیچکیان که جزو نباتات عالیة طفیلی است و چون بیشتر به گیاه شبدر حمله می کند آن را پیچ شبدر نیز گویند. سس به وسیلة مکینه هایی مواد غذایی گیاه میزبان را اخذ می کند و آن را زرد رنگ می سازد و از بین می برد، حامول .
سسلغتنامه دهخداسس . [ س ِ ] (اِ) گیاهی است ازتیره ٔ پیچکیان ، گیاهی است کاملاً انگل گیاهان دیگر شده برگهای آن از میان میرود و انتشار آن بحدی زیاد است که ممکن است مزرعه ای را از میان ببرد، و جنس دیگری از آن بنام افتیمون که انگل نعناع میشود سابقاً در بیماری معدی و قلبی بکاررفته . (گیاه شناسی
پیچک 1Convulvulusواژههای مصوب فرهنگستانسردهای از پیچکیان غالباً علفی بالاروندۀ یک یا چندساله و بهندرت درختچهای چوبی به ارتفاع 30 سانتیمتر تا سه متر با حدود 250 گونه که پراکندگی جهانی دارند؛ بسیاری از گونههای این سرده علفهای هرز مزاحم محسوب میشوند، اما برخی از آنها برای گلهای زیبایشان پرورش داده میشوند؛ آرایش برگهای این گیاهان
ژالاپفرهنگ فارسی معین[ فر. ] (اِ.) گیاهی است پایا از تیرة پیچکیان که به کمک پیچک های خود به دور درختان و تکیه گاه های اطراف می پیچد. ریشة آن به دو صورت است : نازک و استوانه ای شکل و متورم و غده ای شکل . ساقه اش به ارتفاع 3 متر می رسد و برگ هایش کامل و به صورت قلب و شفاف و نوک تیز و پایة گلش منتهی به یک و گا ه ب ه دو گل
افتیمونلغتنامه دهخداافتیمون . [ اَ ] (اِ) دوائیست معروف و آن شکوفه ٔ نباتی باشد که به سعتر میماند و سر شاخهای آن باریک است و طبع آن گرم و خشک ، کوفت صرع را نافع است و آنرا بعربی سبعالشعرا خوانند و بعضی گویند زیره ٔ رومی است و آن سرخ رنگ و تیزطعم می باشد. (برهان ) (آنندراج ). دوائیست معروف صفرا ر