جلیدفرهنگ مترادف و متضاد۱. جلد، چالاک، چست، زرنگ ۲. چابکسوار ۳. زورمند، قوی، نیرومند ۴. بشک، ژاله، شبنم
ربیعبن زیادلغتنامه دهخداربیعبن زیاد. [ رَ ع ِ ن ِ ] (اِخ ) ابن سلامةبن قیس قضاعی سپس تُوَیلی . چابکسوار نامدار معروف به اعرج . او را اشعاری نغز از دوره ٔ جاهلیت بود و برحسب نوشته ٔ ابن کلبی تا عهد عثمان زنده بوده است . (از الاصابة ج 1 قسم