چرخشیدیکشنری فارسی به انگلیسیcircular, gyro-, revolutionary, rotary, rotatory, torsion, turbo-, vertiginous
خدمات چرخشیcircular serviceواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خدمات اتوبوسرانی محلی که از طریق آن قسمتهای مرکزی شهر یا حومۀ آن به مسیرهای اصلی پرتردد متصل میشود
انرژی چرخشیrotational energyواژههای مصوب فرهنگستانانرژی جنبشی هر جسم در چارچوب ناچرخانی که مرکز جِرم جسم در آن ساکن است
بالۀ چرخشیrotation flapواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بالۀ پایهدار که آن را برای افزایش پهنا در دورترین فاصله نسبت به سطح ترمیمی با بیشترین انحنا برش میدهند و سپس آن را حول پایۀ خود میچرخانند و در ناحیهای نزدیک به محل پایۀ باله متصل میکنند
تعادل چرخشیrotational equilibriumواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت سامانهای که یا نمیچرخد یا با سرعت زاویهای ثابت میچرخد
خدمات چرخشیcircular serviceواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خدمات اتوبوسرانی محلی که از طریق آن قسمتهای مرکزی شهر یا حومۀ آن به مسیرهای اصلی پرتردد متصل میشود
انرژی چرخشیrotational energyواژههای مصوب فرهنگستانانرژی جنبشی هر جسم در چارچوب ناچرخانی که مرکز جِرم جسم در آن ساکن است
بالۀ چرخشیrotation flapواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بالۀ پایهدار که آن را برای افزایش پهنا در دورترین فاصله نسبت به سطح ترمیمی با بیشترین انحنا برش میدهند و سپس آن را حول پایۀ خود میچرخانند و در ناحیهای نزدیک به محل پایۀ باله متصل میکنند
برفروب چرخشیrotary snowplowواژههای مصوب فرهنگستاننوعی برفروب مجهز به تیغههایی با توان چرخشی که برف را از روی خط آهن جمع و به کنارهها پرتاب میکند
تعادل چرخشیrotational equilibriumواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت سامانهای که یا نمیچرخد یا با سرعت زاویهای ثابت میچرخد
خدمات چرخشیcircular serviceواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خدمات اتوبوسرانی محلی که از طریق آن قسمتهای مرکزی شهر یا حومۀ آن به مسیرهای اصلی پرتردد متصل میشود
انرژی چرخشیrotational energyواژههای مصوب فرهنگستانانرژی جنبشی هر جسم در چارچوب ناچرخانی که مرکز جِرم جسم در آن ساکن است
بالۀ چرخشیrotation flapواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بالۀ پایهدار که آن را برای افزایش پهنا در دورترین فاصله نسبت به سطح ترمیمی با بیشترین انحنا برش میدهند و سپس آن را حول پایۀ خود میچرخانند و در ناحیهای نزدیک به محل پایۀ باله متصل میکنند
برفروب چرخشیrotary snowplowواژههای مصوب فرهنگستاننوعی برفروب مجهز به تیغههایی با توان چرخشی که برف را از روی خط آهن جمع و به کنارهها پرتاب میکند
تعادل چرخشیrotational equilibriumواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت سامانهای که یا نمیچرخد یا با سرعت زاویهای ثابت میچرخد