لغتنامه دهخدا
باباعبداﷲ چشمه مالان . [ ع َ دُل ْ لا هَِ چ َ م َ ] (اِخ ) مردی قلندر و جماعت کش بود و مردم باو ارادت تمام میداشتند. این رباعی از اوست :یارب چه خوش است بی دهان خندیدن بی واسطه ٔ چشم جهان را دیدن .بنشین و سفر کن که بغایت خوبست بی منت پا گرد جهان گردیدن .<p