سراج الوراقلغتنامه دهخداسراج الوراق . [ س ِ جُل ْ وَرْ را ] (اِخ ) (605 - 695 هَ . ق .) سراج الدین عمربن محمدبن حسن . شاعر مصری است . وی کاتب دربار امیر یوسف والی مصر بود. او را دیوان شعری است بزرگ . صفدی قسمتی از آن را که بنام «لمع
الرک غوزالغتنامه دهخداالرک غوزا. [ اِ ل َ ] (اِ مرکب ) الرک گوزا. شاید ریشه ٔ کلمه ٔ انقوزه باشد، در سَرَک شهرستانک (شمال تهران ) گلپر را به همین نام خوانند، و ظاهراً بسبب شباهت صوری گیاه مزبور با گلپر در سرک ، این نام به گلپر میدهند، یعنی الرک غوزا نام گیاه انقوزه است در اصل . چه گلپر و تخم آن هر
زنبقلغتنامه دهخدازنبق . [ زَم ْ ب َ ] (اِ) چیزی چون طبقی یاکاسه ٔ خرد از بلور یا آبگینه یا فلزی زیر شمع و بالای پایه شاخه های جار و چهلچراغ و شمعدان ، و این همانست که قدما لگن می گفتند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || در تداول ، زنبر که بدان گل و خشت کشند.(یادداشت ایضاً). رجوع به زنبر، زنبل و ز