چگلیلغتنامه دهخداچگلی . [ چ ِ گ ِ ] (ص نسبی ) منسوب به شهر چگل . (ناظم الاطباء). منسوب به «چگل » که شهری از ترکستان قدیم است . کسی یا چیزی که از شهر چگل خیزد. و رجوع به چگل شود. || کنایه از مرد یا زن زیباروی و خوش آب و رنگ . و رجوع به چگل شود.
چگرچیلغتنامه دهخداچگرچی . [ چ ُ گ ُ ] (ترکی ، ص مرکب ) کسی که چگر تواند نواخت . چگورچی .چگرزن . ساززن . آن کس که چگر زدن و چگور نواختن تواند. و رجوع به چگر و چگر زدن و چگرزن و چگورچی شود.
چگاءلغتنامه دهخداچگاء. [ چ ِ ] (اِخ ) دهی از بخش چوار شهرستان ایلام که در 12 هزار و پانصدگزی باختر چوار و 12 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ ایلام به شاه آباد واقع است و 50 تن سکنه دارد. آبش از قنات
چگلیلغتنامه دهخداچگلی . [ چ ِ گ ِ ] (ص نسبی ) منسوب به شهر چگل . (ناظم الاطباء). منسوب به «چگل » که شهری از ترکستان قدیم است . کسی یا چیزی که از شهر چگل خیزد. و رجوع به چگل شود. || کنایه از مرد یا زن زیباروی و خوش آب و رنگ . و رجوع به چگل شود.
چگرچیلغتنامه دهخداچگرچی . [ چ ُ گ ُ ] (ترکی ، ص مرکب ) کسی که چگر تواند نواخت . چگورچی .چگرزن . ساززن . آن کس که چگر زدن و چگور نواختن تواند. و رجوع به چگر و چگر زدن و چگرزن و چگورچی شود.
چگاءلغتنامه دهخداچگاء. [ چ ِ ] (اِخ ) دهی از بخش چوار شهرستان ایلام که در 12 هزار و پانصدگزی باختر چوار و 12 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ ایلام به شاه آباد واقع است و 50 تن سکنه دارد. آبش از قنات