کائوچوفرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) مادهای نرم که از شیرابۀ گیاه فیکوس تهیه میشود و در صنعت برای ساخت اشیای گوناگون به کار میرود.۲. [منسوخ] هر یک از مواد پلاستیکی شکننده.
کائوچولغتنامه دهخداکائوچو. (اِ) کائوتچو. کائوچوک . کائوتچوک . در تداول هنود امریکا بر موادی که از درخت هیفا بیرون می آید و نوعی صمغ است اطلاق میشود و در زبان هنود امریکا بمعنی «اشکهای درخت » است . این کلمه را در عربی امروزی «مطاط» میگویند. (ازکتاب هذه اندونیسیا. چاپ قاهره ). درختی است که از شیر
کائوچوفرهنگ فارسی معین(ئُ ) [ فر. ] (اِ.) شیره ای است که از تنة درخت هوآبرازیلینسیس که از گیاهان تیرة فرفیون است به دست می آید. شیرة این درخت را هنگامی که گرم کنند، کائوچوی خام فراهم می شود و آن جسم نرمی است که در صنعت برای ساختن اشیاء مختلف به کار می رود.
مرغ توفان بزرگبال برموداییPterodroma cahowواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ کبوتردریائیان و راستۀ کبوتردریاییسانان که روی بدنش خاکستری مایل به قهوهای و زیر بدنش بهجز لبۀ بالها سفید است و منقاری سیاه دارد
کائوچوئیلغتنامه دهخداکائوچوئی . (ص نسبی ) آنچه از کائوچوک به دست آید. || (اِ) نامی است که باغبانان ما، به «فیکوس الاستیکا» داده اند.
کائوچوئیلغتنامه دهخداکائوچوئی . (ص نسبی ) آنچه از کائوچوک به دست آید. || (اِ) نامی است که باغبانان ما، به «فیکوس الاستیکا» داده اند.
تترابرومیت دوکائوچولغتنامه دهخداتترابرومیت دوکائوچو. [ ت ِ رُ دُ ] (اِ) از ترکیب کائوچو با برم بوجود می آید. رجوع به گیاه شناسی ثابتی ص 183 شود.