کاتالانیلغتنامه دهخداکاتالانی . (اِخ ) (انژلیکا) مغنیه ٔ ایطالیائی متولد در «سینیگاگلیا» (1779 - 1819).
کاتالونیلغتنامه دهخداکاتالونی . [ ل ُن ْی ْ ] (اِخ ) نقطه ای از اسپانیا که در کتب مسلمین به نام «کتلونیه » یاد شده و کرسی آن برشلونة است . رجوع به اسپانیا در همین لغت نامه و رجوع به کتلونیه شود.
کاتالنیلغتنامه دهخداکاتالنی . [ ل ُ ] (اِخ ) نام لاتین «شالون - سور -مارن ». مردم آن از اقوام گل (غالیا) بلژیک هستند.
کوتالانلغتنامه دهخداکوتالان . (اِ) دوک . (ازاشتینگاس ). دوک و مغزل . (ناظم الاطباء). || کشتارگاه . (از اشتینگاس ). قصابخانه . (ناظم الاطباء). || (ص مرکب ، اِ مرکب ) فرمانروای قلعه . (از اشتینگاس ). کوتوال و حاکم قلعه . (ناظم الاطباء).
کوتالانلغتنامه دهخداکوتالان . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان روضه چای است که در بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع است و 105 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).