کارپللغتنامه دهخداکارپل . [ پ ِ ] (فرانسوی ، اِ) بَرچه . (فرهنگستان ). قسمتهای کوچک مادگی گل که میوه را میسازند.
کارللغتنامه دهخداکارل . [ کارْرِ ] (اِخ ) الکسی . رجوع به «کاررل الکسی » شود. در اعلام المنجد این اسم بصورت «کاریل الکسی » آمده است .
کارگل بندلغتنامه دهخداکارگل بند. [ رِ گ ِ ب َ ] (نف مرکب ) بنا : عمارت بکردند بسیار کاراز آن کارگل بند، مردی هزار.شمسی (یوسف و زلیخا).
باستانشناسی مارکسیستیMarxist archaeologyواژههای مصوب فرهنگستاناستفاده از نظریات کارل مارکس و فردریش انگلس در شناسایی مدلهای مادی تغییرات اجتماعی و پرسشهای بنیادی در روابط اجتماعی
مارکسیسمفرهنگ فارسی عمیدمکتبی که بر اساس آموزههای سیاسی و اقتصادی کارلمارکس و فردریش انگلس تشکیل شد و بر اشتراک در مالکیت و عدالت اجتماعی تٲکید میکرد.
کارللغتنامه دهخداکارل . [ کارْرِ ] (اِخ ) الکسی . رجوع به «کاررل الکسی » شود. در اعلام المنجد این اسم بصورت «کاریل الکسی » آمده است .
کارللغتنامه دهخداکارل . [ کارْرِ ] (اِخ ) الکسی . رجوع به «کاررل الکسی » شود. در اعلام المنجد این اسم بصورت «کاریل الکسی » آمده است .