کاروَر سختلحیمکاریbrazing operatorواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که تجهیزات خودکار یا ماشینی را برای لحیمکاری سخت به کار میگیرد
کاروَر آوندboom operatorواژههای مصوب فرهنگستانفردی در هواپیمای سوخترسان که هدایت آوند را بر عهده دارد
فنون سختلحیمکاریbrazing techniqueواژههای مصوب فرهنگستانجزئیاتی مربوط به لحیمکاری سخت که یک لحیمکار یا کاروَر سختلحیمکاری بر اجرای آن نظارت دارد
خدمات شبهکاروَرregister as operatorواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که به مشترک عادی امکان میدهد خود را بهعنوان کاروَر مرکز ثبت کند و در شمارهگیری برخی شمارههای خاص از اولویت برخوردار شود
پست بیکاروَرunmanned substationواژههای مصوب فرهنگستانپست برقی که از بیرون و بهوسیلۀ کارکنانی که در آن حضور ندارند واپایش میشود
پست باکاروَرmanned substationواژههای مصوب فرهنگستانپست برقی که در محل و بهوسیلۀ کارکنانی که در آن حضور دارند واپایش میشود
پست روزکاروَرattended substationواژههای مصوب فرهنگستانپست برقی که در طول ساعات معمول کاری و در صورت لزوم در غیر ساعات معمول بهوسیلۀ نیروی انسانی کار میکند