کامبوزولغتنامه دهخداکامبوزو. (اِخ ) نام شهری بوده نزدیک مدینه ٔ قلزم بر ساحل شرقی مصر. (یادداشت مؤلف ). رجوع به کامبیزو شود.
کامبیازولغتنامه دهخداکامبیازو. (اِخ ) یکی از چند تن مصور که فیلیپ ثانی برای تزئین دیر اسکوریال از آنه__ا استف-اده ک-رده ووی ایتالیایی بوده است . (الحلل السندسیه ج 1 ص 356).
گاو کامبوجیBos sauveliواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ گاویان و راستۀ زوجسُمسانان با جثۀ درشت و پاهای بلند و پشت برآمده و قوزدار که رنگ آنها قهوهای تیرۀ یا سیاه است
کامبیزولغتنامه دهخداکامبیزو. (اِخ ) نام شهری در مدخل ترعه ٔ سویس از سوی خلیج . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کامبوزو در همین لغت نامه شود.
کامبیزولغتنامه دهخداکامبیزو. (اِخ ) نام شهری در مدخل ترعه ٔ سویس از سوی خلیج . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کامبوزو در همین لغت نامه شود.