کاپتلغتنامه دهخداکاپت . [ پ ُ ] (فرانسوی ، اِ) ، کاپوت . کلاه زنانه . || کلاه قاضی . || پالتوی باشلق دار. || کروک درشکه و اتومبیل . || در تداول ایرانیان بیشتر به معنی اخیر و نیز بحفاظی گفته میشود که در مقاربت به کار می برند.
شارش کوئتCouette flowواژههای مصوب فرهنگستانشارش حاصل از تنش برشی ناشی از حرکت نسبی یک دیوار نسبت به دیوار دیگر
کد احراز اصالت پیام چکیدهبنیادhash-based message authentication code, keyed-hash- based message authentication codeواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کد احراز اصالت پیام (کاپ) با استفاده از یک کلید رمزنگاشتی و یک تابع چکیدهساز اختـ . کاپ چکیدهبنیادHMAC متـ . کد اصالتسنجی پیام چکیدهبنیاد
کاپتوسواژهنامه آزادنام سرزمینمصر در دوران هنامنش در آن دوران این منطقه جزوقلرو سرزمین ایران به حساب می آمد همچنین به گروه قبطیان نیز کاپتوس اتلاق می شود در دوران هخامنشی سرزمین پهناور ایران تا مصر گسترده بود که به ناحیه ای در آنجا کاپتوس می گفتند بخش از سرزمین ایران در دوران هخامنشی
کاپتوسواژهنامه آزادنام سرزمینمصر در دوران هنامنش در آن دوران این منطقه جزوقلرو سرزمین ایران به حساب می آمد همچنین به گروه قبطیان نیز کاپتوس اتلاق می شود در دوران هخامنشی سرزمین پهناور ایران تا مصر گسترده بود که به ناحیه ای در آنجا کاپتوس می گفتند بخش از سرزمین ایران در دوران هخامنشی